حالم خوبه.....
ولي گذشته ام درد مي کنه
.
.
.
ميگفتند : علف بايد به دهن بزي شيرين بياد ...
يه عمري خودمونو كشتيم شيرين ترين علف دنيا بشيم
غافل از اينكه اصلاً طرف بز نبود ... گاو بود
.
.
.
گاه کوچکم مي بيني و گاه بزرگ...
نه کوچکم ..نه بزرگ..
خودت هستي که دور و نزديک مي شوي
.
.
.
من مورچه اي را مسخره ميکردم که عاشق يک تفاله چاي بود خودم را فراموش کردم که زماني عاشق آشغالي بودم که فکر ميکردم آدمه
!
اين روزها به شدت در خود احساس نياز جنسي ميکنم ! احساس نياز به کسي از جنس آدم ...
هميشه واسه گلي خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسيد يادش باشه ريشش کجاست !
فکر ميکردم تو همدردي!
ولي نه!
تو هم دردي
هميشه به من ميگن مثل بچه ي آدم رفتار كن...... من نميدونم مثل هابيل باشم يا قابيل!؟
نشسته ام....
_ کجا؟
...کنار همان چاهي که تو برايم کندي....
عمق نامردي ات را اندازه مي گيرم
صفحه قبل 1 صفحه بعد